- تبه شدن
- کشته شدن، هلاک شدن
معنی تبه شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشگیر شدن پرت شدن گول خوردن اشتباه شدن غلط شدن
حیف شدن
فاسد شدن ضایع گرداندن، پوسیدن گندیدن، ویران شدن، نابود گردیدن هلاک شدن، خشمگین شدن، پریشان شدن دل مشغول گردیدن
приручать
zähmen
приручати
oswajać
domesticar
addomesticare
domesticar
apprivoiser
temmen
ทำให้เชื่อง
menjinakkan
يهذّب
पालतू बनाना
evcilleştirmek
kufundisha
ব tame গঠন করা
پالتو بنانا
شفا یافتن، نیکو شدن
خوب شدن، از بیماری برخاستن
آبله بر آوردن، عقده ای که بسبب راه رفتن بسیار در پا پیدا شود، کوفته شدن خسته گشتن، مجروح شدن
متنفر گشتن، بیزار شدن
روییدن گیاه و جز آن، ظاهر شدن
جتکاندن علت وجود چیزی شدن باعث شدن
مواجه شدن و روبرو گشتن
برگشتن اتومبیل و مانند آن بیک سمت واژگون شدن